مهربان خاله
دیشب گفتم که موقع خونه اومدنم ریحانه میگفت نرو، منم از اونجایی که بسیار بسیار مهربان تشریف دارم دلم طاقت نیاورد و امشب دوباره کوله بارم رو بستمو راهیِ منزل مهربان خواهر شدم الان هم در جوار خواهر و شوهر خواهر و جیگرطلا هستم جای شما هم خالی جیگرم خیلی با آقاروباهه دوست شده و امشب میگفت لباسمو آقا روباهه تنم کنه. راستی امشب میخوام عکس محصولات باغچه حیاطمون رو براتون بگذارم. دل همتون آببببببببببببب این از زیتونمون که تو باغچه حیاطمون در میاد این از آلوچه کوهی که تو خونه ییلاقیمون در میاد خب حالا دلتون به اندازه کافی آب شد یا بازم بزارم؟؟؟؟؟ رفتم سر یخچال ...
نویسنده :
خاله مرمر
20:12